همشهری آنلاین: ماجرا وقتی تراژیکتر میشود که شکممان هم کمی جلوتر از خودمان حرکت کند. هر جا میرویم، خود را یک بیمار بدحال میبینیم که دنبال راهکارهای متفاوتی برای خلاص شدن از شر چربیهایی است که آزارش میدهند و شکمش را فربهتر کردهاند. برای اینکه درک درستی از میزان ارتباط فاکتورهای مختلف بدن مانند چربی خون، کلسترول و فشارخون با چاقی شکم داشته باشیم، با ساناز غلامحسینی، متخصص تغذیه و عضو انجمن تغذیهی ایران به گفتوگو نشستیم تا رازهای نگفتهی این ماجرا را کشف کنیم.
یکی از مهمترین معضلهایی که در سالهای اخیر عموم مردم را درگیر خود کرده، نسبتی است که بالا بودن کلسترول یا چربی خون بدن با چاقی ناحیهی شکم دارد. بهعنوان متخصص تغذیه، سؤال اول را از شما اینگونه مطرح میکنم که اساساً رابطهی مشخص و مستقیمی میان این عاملها و چاقی شکم وجود دارد یا خیر؟
چاقی ناحیهی شکم ارتباطی با کلسترول بد خون ندارد؛ اما درواقع کسی که دچار چاقی به شکل کلی است و الگوی تغذیه نامناسبی نیز دارد، با ترشح بیشتر هورمون کورتیزول، خود را بیشتر در معرض چاق شدن قرار میدهد. درواقع میزان کورتیزولها در بافت شکم بیشتر از سایر نقاط است و وقتی انسان تغذیه نامناسبی داشته باشد و دارای استرس بیشتری هم باشد، تجمع چربیها در ناحیهی شکم افزایش پیدا کرده است.
در رژیمهای خامخواری شاید بهصورت تجربی بتوانم بگویم به دلیل اینکه آنتیاکسیدان بیشتری مصرف میشود، کورتیزول کمتری نیز در این بافت تجمع میکند. مشکل بزرگ بودن شکم در برخی کشورها که حجم وعدههای غذایی بسیار بالاست و افراد در هر وعدهی غذایی، غذای سنگین و پرحجم مصرف میکنند، ممکن است بیشتر باشد. بر اساس تربیت و عادت غذایی در این مناطق بهتدریج افراد یاد میگیرند برای پر کردن آن حجم، بیشتر و بیشتر بخورند و معدهشان در واکنش به این پرخوری افزایش حجم پیدا خواهد کرد.
این مشکل در کسانی که عادات غذایی نامناسب دارند، بیشتر هم خواهد شد زیرا تا زمانی که سیگنال سیری به مغز ارسال شود ۱۵ دقیقه طول میکشد و بهاینترتیب فرد تا آن زمان حجم بسیار زیادی از غذا را بلعیده است. معدهی بزرگ بهصورت برآمدگی در بالای شکم قابلمشاهده است اما چاقی شکمی در پایین شکم وجود دارد. اختلالات گوارش، ترشحات اسید بیشازحد، ورم دستگاه گوارش فوقانی اعم از معده، مری و اثناعشر نیز در طول زمان به همراه دلایل فوقالذکر به برآمدگی در ناحیه بالایی شکم منجر خواهد شد.
دربارهی فشارخون نیز توضیح دهید. درصورتیکه یک نفر شکم بزرگی دارد و درعینحال فشارخون بالایی نیز دارد، باید نگران چاقی بیشتر هم باشد یا خیر؟
چاقی درواقع تبلور یک بیماری متابولیک است. در چنین وضعیتی متابولیسم بدن افت کرده است و دچار یک سیستم دفاعی شده است. معمولاً در افراد چاق افزایش فشارخون نیز دیده میشود و این نشانهی مصرف غذاهای غیرارگانیک از جمله فستفودهاست که سرشار از سدیم است و باعث افزایش فشارخون بدن میشود. با کاهش وزن بدن و چربیهای ناحیه شکمی، کاهش فشارخون و حتی پایین آمدن سطح قند خون نیز دیده میشود. اگر بتوانیم تنظیم درستی از آنچه میان غذای مصرفی و باورهای خودمان دربارهی چاقی داشته باشیم، میتوانیم به یک الگوی رفتاری مناسب برای لاغر کردن شکم هم برسیم.
یکی از مهمترین فاکتورهایی که معمولاً امروزه دیده میشود، بالا بودن سطح چربی خون بدن انسان است. آیا افراد چاق بهطور طبیعی چربی خون بالاتری دارند؟
چربی خون هیچ ربطی به چاقی ناحیه شکمی ندارد. این یکی از باورهای غلطی است که متأسفانه در میان عامهی مردم رواج دارد و کمتر دربارهی آن اطلاعرسانی شده است. بهطور مستقیم هیچ نقشی را نباید بین بالا بودن میزان چربی خون و شکم بزرگ متصور شویم. برای آزاد ساختن چربی خون، کبد از سوی مغز دستور و فرمان میگیرد. میتوان بهراحتی فردی لاغر را متصور شد که دارای چربی خون بالایی است؛ یعنی فرمول مستقیمی میان افراد چاق شکمی و چربی خون بالا وجود ندارد.
چربی خون درواقع از طریق غذای مصرفی ما وارد بدن میشود و میزان آن در خون افزایش پیدا میکند.
در مورد کلسترول بد خون نیز کبد چربیها را رها میکند و چون افراد چاقتر، گیرندههای بیشتری نسبت به افراد لاغر دارند ممکن است، تجمع چربی در ناحیه شکمشان افزایش یابد.
مهمترین عامل چاقی ناحیهی شکمی و افزایش انواع چربیهای مضر برای بدن را چه میدانید؟ درواقع علاوه بر عواملی مانند فستفودها، بیتحرکی، تغذیهی نامناسب و استرسها چه فاکتورهای دیگری را در این زمینه مؤثر میدانید؟
مهمترین و بزرگترین عامل در چاقی شکمی استرس است. این عامل بهتنهایی میتواند افزایش وزن بسیار زیادی را به بدن انسان تحمیل کند. اشخاص لاغر بسیاری را ویزیت کردهام که فقط در ناحیهی شکم دچار فربگی هستند. در طول بررسی وضعیت آنها دریافتهام که آنها در زندگیشان استرس و فشار عصبی زیادی را متحمل میشوند.
اگر قرار باشد یک عامل را برای چاقی شکم بهتنهایی در نظر بگیریم، یقین بدانید آن عامل استرسهای مستمر و همیشگی است. استرس روی کورتیزولها تأثیر نابهنجاری میگذارد. این فرایند تأثیرگذاری درواقع به این شکل است که با قرار گرفتن فرد در موقعیتهای پراسترس، مغز فرمان میدهد که حساسیت بدن روی هورمون لپتین که از بافت چربی تولید میشود، کاهش پیدا کند. درواقع هورمون لپتین هورمونی است که دستور سیری را به مغز انتقال میدهد و فرد احساس سیری میکند. ولی وقتی استرسها زیاد میشود این حساسیت کاهش یافته و فرد دیرتر به احساس سیری میرسد و در نتیجه میزان بافت چربی در بدن افزایش مییابد.
هورمون گرلین نیز همین کارکرد را دارد؛ یعنی در زمینهی اشتهای فرد نقش تنظیمکنندگی دارد و باعث افزایش اشتهای فرد میشود. استرسها روی این هورمون هم همین تأثیر را میگذارند و تأثیر و حساسیت مغز را کاهش میدهند. درواقع به جای اینکه دستور سوخت چربی از سوی مغز صادر شود، چربیها تجمیع میشوند و بافتهای مشخصی را تشکیل میدهند. بهاینترتیب شکم دچار چاقی میشود که خلاص شدن از شر آن به یکی از دغدغههای اصلی برای فرد میشود. تأثیر منفی روحی شدیدی که از این مسئله به فرد وارد میشود، خود باعث خلق استرس و افسردگیهایی است که به میزان زیادی در زندگی امروز قابلمشاهده است.
راهکار اساسی برای رفع این مشکل چیست؟ شما بهعنوان متخصص این حوزه، نخستین توصیههایی که به فرد چاق در ناحیه شکمی میکنید، چیست؟
ما باید در قدم اول سبک زندگی خود را تغییر دهیم. تأثیر این مسئله، شگرفتر از هر دارو و درمان شیمیایی است. با تغییر سبک زندگی روزانه میتوانیم به نتایج شگفتآوری برسیم. باید استرسها را کاهش داد. بهویژه در دنیای امروز که صنعتی شدن زندگی، میزان تنشها را زیاد کرده است، میتوان با کنترل این مسئله راهکارهای ارزشمندی را مشخص کرد تا از میزان چاقی ناحیه شکمی خلاص شد. اینکه بدانیم با استرسهای وحشتناکی که داریم به تمام ارگانهای بدن خود آسیب میرسانیم و حجم آسیبی را که بر بدن وارد میکنیم بشناسیم، میتواند به ما کمک کند تا خود را زودتر از شر این عارضه رها کنیم. عوامل محیطی یعنی تغذیه نامناسب، تحرک نداشتن و مصرف برخی داروهای هورمونی مهمترین عوامل افزایش چاقی شکمی در اکثر جوامع است.
دربارهی تغذیهی سالم چه نظری دارید؟ فکر میکنید که استفاده از میوه و سبزیجات در افرادی که دارای چربی خون و کبد چرب هستند، دقیقاً بر اساس چه معیاری باید باشد؟
باید گفت هر کدام از این فاکتورها تغذیه و برنامهی غذایی خاص خودشان را دارند. مثلاً میزان چربی خون با قندهای ساده ارتباط دارد و مصرف بیشازحد میوهها باعث میشود تا افزایش یابد. شاید توصیه بیش از دو واحد میوه در روز برای بیمارانی که دچار چربی خون هستند، مناسب نباشد و باید استفاده از منابع قندی کاهش پیدا کند. همچنین ضروری است برای اینکه کربوهیدراتهای بیشتری در بدن ایجاد شود، از غلات سبوسدار استفاده شود. بدن همیشه نباید بر اساس الگویهای تجربهشده و کلیشهای رفتار کند و باید همهی جوانب را برای حفظ سلامت بدن در نظر گرفت. چاقی ریشه بسیاری از بیماریهای متابولیک مثل دیابت، افزایش چربی خون و فشارخون و بیماریهای قلبی و عروقی است.
چند سالی است که در حوزهی رژیمهای غذایی، برخی از متخصصین به بحث خامخواری و برنامههای غذایی برنامهریزیشده بر اساس آن میپردازند؟ واقعاً این روش و شیوهها برای برطرف کردن شکمهای چاق کمکی میکنند؟
من شخصاً به خامخواری و رژیمهای منحصر به آن اعتقادی ندارم. این موضوع را که ما از جوانهها، غذاهای نپخته و صرفاً میوهها استفاده کنیم، باید از چند منظر بررسی شود. طبیعی است وقتی شما فیبر بیشتری دریافت میکنید و کلسترول را پایین میآورید، ممکن است بافتهای چربی را زودتر بسوزانید و این باعث کاهش چاقی شکمی خواهد شد.
مصرف میوه و سبزیجات نیز آنتیاکسیدان زیادی دارند و موجب کاهش چاقی میشوند و طبیعتاً روی کاهش فشارخون نیز تأثیرگذارند؛ اما ایرادات اساسی نیز به این رژیمها وارد است که مهمترین آنها، کمبود میزان پروتئین دریافتی بدن است. استفاده از جوانهها مصرف حبوبات را منتفی میکند چون نیاز به پخت دارند؛ بنابراین سطح کلسیم بدن نیز کاهش پیدا میکند. در این رژیم ویتامین ب ۱۲ نیز تأمین نمیشود که تنها در منابع حیوانی موجود است. این رژیم شاید در مقطعی جوابگوی نیاز بیمار باشد، اما در درازمدت به بدن آسیبهای اساسی وارد میکند و باید گفت مضراتش از فواید آن بسیار بیشتر است. این رژیم در درازمدت باعث کاهش کلسترول خوب بدن میشود که بدن به آن نیاز دارد.
نظر شما